عسل بانو

نتکون نخوردن نی نی

گفتم نی نی تکون نمی خورد همون روز رفتم دکتر  بیمارستان آریا کنار شرکت تا بهش گفتم دو سه روزه تکون نمیخوره دادش بلند شد یه پیرمردی بود گفت پس بدو بریم بالا اتاق زایمان تا پرستاره بیاد یک کم طول کشید دکتر هم کلی دعواش کرد که چرا دیر اومدی خلاصه رفتیم توی اتاق و بلندگو گذاشت صذدای قلبش میومد خیالم راحت شد برام یه سونو هم نوشت که فردا صبحش رفتم همون جا دادم صبح زودتر از خونه زدم بیرون و چون 5 شنبه ها ساعت کاریمون از 9 صبح من 8:30 بیمارستان بودم و سونو رو انجام دادم خدا رو شکر سالم بود گفت چون بچه با پائه(]اصطلاحاً بریچ) تکون هاشو کم حس میکنی   دیشب رفتم پردیس علی هم نیومد تا رفتم دکتر و رفتم یه لباس نوزادی واسه ن...
2 مرداد 1390

انتظار

امروز نی نی 6 ماهش تموم  میشه و میره توی 7 ماه دیگه کم کم داره بزرگ میشه چیزی نمونده بیاد که ببینم چه شکلیه دیگه حوصله ندارم منتظر بمونم چقدر کند می گذزه         دو هفته پیش رفتم پیش دکتر برام آزمایش نوشت آخه خیلی ورم کرده بودم و فشارم هم بالا بود جواب آزمایش که حاضر شد گفت دفع پروتئین داری و خطرناکه اگه همین طور پیش بره باید نی نی رو در بیاریم که اونم الان زنده نمی مونه خیلی نگران شدم دارم پرهیز میکنم حسابی دیگه نمک که اصلا نمی خورم و گوشت قرمز هم همین طور نمی خورم الان دو روزه  اصلا تکون هاشو حس نمیکنم می خوام امروز برم دکتر ببینم چی شده که تکون نمیخوره ...
27 تير 1390

برای دختر نازم

  بهترین باش........ اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی،بوته ای در دامنه ای باش، ولی بهترین بوته‌ای باش كه در كناره راه می‌روید. اگر نمی‌توانی بوته‌ای باشی،علف كوچكی باش و چشم‌انداز كنار شاه راهی   را شادمانه‌تر كن....... اگر نمی‌توانی نهنگ باشی، فقط یك ماهی كوچك باش، ولی بازیگوش‌ترین ماهی دریاچه! همه ما را كه ناخدا نمی‌كنند، ملوان هم می‌توان بود. در این دنیا برای همه ما كاری هست كارهای بزرگ، كارهای كمی كوچكتر و آنچه كه وظیفه ماست، چندان دور از دسترس نیست. اگرنمی‌توانی شاه راه باشی،كوره راه باش، اگر نمی‌توانی خورشید باشی، ستاره باش، با...
13 تير 1390

حاملگی

هر روز دارم تپلی و چاق تر میشم الان توی ماه شش هستم و شدم 77 کیلو واااااااااااااااااای دارم می ترکم از اولش تا الان حدود 11 کیلو اضافه کردم الان تازه توی تیر هستیم کو تا مهر و آبان موقع زایمان ...
12 تير 1390

میوه دلم

الان دخترم رفته توی 24 هفته داره هر روز بزرگتر میشه و بیشتر تکون می خوره شب ها که می خوابم انگار تازه بیدار میشه شروع میکنه به وول خوردن و حسابی شیطونی میکنه نمیذاره بخوابم هر روز داره علاقم بهش بیشتر میشه دوست دارم زودتر بیاد ببینم چه شکلیه چند شب پیش خواب دیدم بدنیا اومده و بغل علی میرم جلو نگاش می کنم می بینم موهاش بوره و چشماش سبز کلی ذوق می کنم میگم آخ جون بالاخره چشم هاش رنگی شد. ولی حالا اگر رنگی هم نشد مهم نیست بازم دوستش داریم خیلی سخته حاملگی هر روز دارم سنگین تر میشم امیدوارم وقتی بدنیا اومد و بزرگ شد ......... قدر بدونه ...
12 تير 1390

اسم نی نی

امروز 12 تیرماه 1390 دو سه هفته ای میشه که داریم فکر می کگنیم اسم دختمونو چی بذاریم چقدر سخته این اسم انتخاب کردن خیلی گشتیم از توی اینترنت سرچ کردم و کلی اسم 1یدا کردم بعد همشو پرینت گرفتم و بردم خونه به علی نشون دادم  همشو خوندیم ولی چیز جالبی پیدا نکردیم تنها اسمی که فعلا یک کم به دلم نشته رها دیشب داشتم همون کتابچه ای که از اسم ها درست کردم نگاه می کردم دیدم اسم نهال هم بد نیست ولی علی میگه نه همون رها
12 تير 1390

آولین تکون نی نی

امروز دوشنبه 30 خردا 90 : صبح اومدم سرکار پشت میز نشستم و داشتم کارامو انجام میدادم یه دفعه حس کردم زیر دلم یه چیزی داره وول می خوره  یک کم که آروم نششستم و دقت کردم  حس کردم که نی نی داره تکون می خوره چند روزی بود که نی نی یه تکون های خفیفی می خورد ولی امروز خیلی واضح بود. کم کم  درام بهش حس خوبی پیدا میکنم.   ...
30 خرداد 1390

بدون عنوان

الان دو سه روزی میشه که نی نی یک کم تکون میخوره و من می تونم حس کنمهمش نگران بودم که چرا تکون نمی خوره همین الان هم که دارم اینا رو می نویسم داره وول میخوره البته حرکتاش زیاد واضح  نیست ولی می فهمم خیلی حس خوبیه ...
29 خرداد 1390

آغاز

سلام امروز اولین روزه که می خوام این سایت رو واسه نی نی نازم درست کنم الان دختر کوچولوی من دو روزه که رفته توی 6 ماه خیلی وقت بود می خواستم وبلاگ نی نی رو درست کنم ولی وقت نمیشد امروز گفتم هر طور شده باید شروع کنم. امیدوارم یه روزی که خودش اینجارو می خونه خوشش بیاد. ...
29 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل بانو می باشد